114- گربه ی بزرگ و وحشی شهر موشها
و درست هفته ی پیش پنج شنیه بود که آقای دزد به خانه ی ما سر زد و کل طلاهای مامان رو با خودش برد.
و درست هفته ی پیش بود که خانه برای پسر ناامن شد.
گمان بردیم درگیر ماجرا نیست اما با دیدن نگهبان ساختمان منزل مادربزرگ و نقل همه ی آنچا اتقاق افتاده دریافتیم که همه رو پی برده.
و از آن شب گربه ی وحشی شهر موشها در کمین اوست و هر آن از در و دیوار خانه به سویش حمله ور است.
و از آن شب برای آوردن شیی از اتاقش می خواهد که شش دنگ او را بپایم
و از آن شب موقع خواب می خواهد که بعد از خواب رفتن به او سر بزنیم و
و از آن شب نیمه های شب که برای نوشیدن آب بیدار میشود، خوابش رو در اتاق مامان بابا ادامه می دهد.
پسرکم ببخش که خیلی زود با کثیفی این جامعه اینچنین ملموس آشنا شدی
امیدواریم به زودی زودی اعتماد و امنیت خانه را باز پیدا کنی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی