47- خواب
صدرا خواب دید. دیروز صبح قبل از اینکه ساعت آقای پدر برای رفتن به سر کار به صدا در بیاد , صدرا با گریه از خواب بیدار شد , رفت تو بغل باباش و گفت بریم پیش مامان, مامان بهش گفت من اینجا پیشتم , صدرا با گریه گفت نه مامان اونجاست (توی آشپزخانه) و پدر رو مجبور کرد که از جا بلند بشه و به سمت آشپزخانه بره و تا دقایقی وقتی مامان سمتش میرفت تو آغوش بابا فرو میرفت و ... چی تو خوابش بود خدا داند. اما امیدواریم همیشه خوابای رنگی قشنگی ببینی پسرکم