48- به کار بردن فن ! دوست تازه
مامان توی آشپزخونه کنار جاقاشقی سه تا دونه کفشدوزک آهن ربایی داشت که کم کم به تصاحب آقا صدرامون در آمد. مامان یکی اش رو توی اسباب بازیها پیدا کرد و چسبوند سر جاش!
پسرک دوباره اومد و گفت مامان اون لاکپشت رو میدی؟؟
مامان: نه ! اول برو اونای رو که بردی بیار بعد من این رو بهت میدم.
پسر دوباره خواهشش رو تکرار کردو مادر دوباره حرفش را.
صدرا رفت از گوشه ای در ظرفی رو باز کرد. اومد و گفت بیا پیدا کردم , ولی چیزی توی مشتت نبود , فقط به خاطر اینکه کارش راه بیافته....
تازگیهای گل پسری گاهی وقتا یه چیزی به کنار دستی اش میگه و وقتی ازش میپزسیم با کی حرف میزنی میگه حاجی فیروز!! اسم دوست نام دوستش حاجی فیروزه البته فقط گااهی این حاج آقا به دیدناقا صدرا میآد.
و این هم صدرا مشغول عبادت:
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی