69- یه راهکار دفاعی
آخر شب جمعه از خونه ی بابا جون اینا آمدیم بیرون تا بریم خونه ی خودمون, در آسانسور که باز شد یه خانوم و آقا داخل بودن, ما هم سلام کردیم و وارد شدیم که صدرا به محض ورود دو تا دستاش رو گذاشت روی لپاش بعد که از آسانسور در آمدیم میگه دستم رو گذاشتم اینجام
مامانی میپرسه چرا؟؟
پسر دوباره میگه دستام رو اینجور گذاشتم رو لپم
مامان میگه دیدم پسرم ولی آخه چرا؟؟
پسری میگه گذاشتم دیگه که این خانوم منو اینجوری نکنه ( اشاره به حرکت لپ کشانی)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی