18- کوتاه ولی ...
- امروز توی کلاس اردیبهشت مامان مهراد کشف کردن از آنجا که نقاشی های صدرا خان به شکل دایره در آمده ایشون از مرحله ماندالا عبور کرده اند.
- موقع جمع کردن سفره شام صدرا شیشه روغن زیتون رو دید و از بابا پرسید این چیه؟؟ شربته؟؟
بابا: نه این روغنه و یکی از وسایل سفره رو داد که صدرا ببره توی آشپزخونه برای مامان , وقتی برمی گرده از بابا سوال میکنه : این شربته؟؟ و بابا جواب می ده نه پسرم این روغنه . و این گفتمان بارها و بارها ادامه می یابد.
- صدرا داشت سی دی your baby can read رو نگاه میکرد. بابا به مامان گفت توی خونه جدید حتما یه آکواریوم و یک خرگوش خواهیم داشت. مامان از پسر می پرسه می خوای بابا برات خرگوش بخره؟؟ صدرا از جاش پا می شه به بابا میگه پاشو و بابا رو می بره سمت در که براش خرگوش بخره , ساعت 11:30 شب!!!
امروز توی کارگاه اردیبهشت دست صدرا تبدیل شد به یه پرنده پرسرخ خوشگل ببینین:
و این هم تجربه بازی سطح شیب دار صدرا به روایت تصویر: