77 - قند و شکر میچکد از کنج دهانش 4
آخر شب موقع خداحافظی مامان نسرین میگه خوش آمدی ,
صدرا: باشه!!!
پدر تو ماشین میگه استدعا دارم
صدرا میگه کوووو
بازم تو ماشین داریم میریم , صدرا داره به پدرش مسیر رو میگه و آدرس میده, پدر میگه بریم جردن و
صدرا: جلوی در نهههههه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی