55- چی بگم ******** مسافرت
به بابا میگه دایی مجید برای من کادو فرستاده ولی برای تو فرس نَتاده !! یه مسافرت یک روز و نیمه با دوستای خوب خیلی مارو شارژ کرد البته که روز قبلش صدرا خان از تاب افتاد و از نیمه های شب تا دم دمای صبح آی دستم آی دستم داشت ساعت حدود دو ظهر با مامان رفتن بیمارستان چمران عکس از آرنجش گرفتن که بابایی هم خودش رو رسوند پزشک متخصص اورژانش گفت که چیزی نیست و مسکن داد و گفت ببریدش تا دو روز دیگه اگه بهتر نشد بیاریدش و ما که با بقیه ساعت 3 بعد از ظهر قرار داشتیم با هشت ساعت تاخیر ساعت 11 شب به اتفاق عمو سعید و خانم و دخترش آوا خانم حرکت کردیم ...
نویسنده :
مامان
0:42