110 - آقای جاالب
سلاااام بعد از مدتها سلام حدودا بیست روز مانده به پایان 4 سالگی صدرای عزیزتر از جانمان, و ما حالا در خانه پسرکی داریم که با اما و اگرهایش سعی در بحث کردن و قانع کردن ما برای انجام کار دلخواهش دارد. احساساتش رو میشناسد و میداند که می ترسد, میداند خجالت میکشد. و پسرکی که کمابیش مترصد انجام کارهای جالب است (از اون کارهایی که با دیدنش چشمات از جاشون آمده بیرون و سعی در کنترل خودت در عصبانیت و خنده داری و ...) , در یک چشم به هم زدن کل دستمالهای داخل جعبه را خالی میکند, موهای عروسک رو قیچی میکند, تمام محتویات کرم رو روی موهایش خالی کرده و با برس افتاده به جان موهای کرمی, و بعد که برای تمیز شدن کرمها از روی موهای میگذاریش داخل حمام بعد ...
نویسنده :
مامان
7:49